• دوشنبه 3 دی 03


میلاد حضرت زینب(س)(دوباره آمده از ره بهار عاطفه ها)

1971

دوباره آمده از ره بهار عاطفه ها
گلی شکفته شده از تبار عاطفه ها
به آسمان علی، ماه روی زینب بین
حلول عشق نگر در مدار عاطفه ها
چه کودکی که به والله هیبت الله است
از اوست شأن بلند وقار عاطفه ها
مقام صبر خدا داد بر علی و بتول
درود بر نسب بردبار عاطفه ها
رسید در بغل یار و با کنایت گفت
همیشه عشق بود در حصار عاطفه ها
مرا اسیر دو لبخند زینبم کردند
هزار شکر که در بند زینبم کردند
عزیز خانۀ حق، دخت شیر آورده
امیره ای ز برای امیر آورده
به روی دست علی آن چنان نمایان که
خدا دلیل دگر بر غدیر آورده
پیام وحی برای پیمبر خاتم
خبر ز عالمه ای بی نظیر آورده
شب ولادت گریه است، فاطمه امشب
که غم به قلب تو درد کثیر آورده
امیر زاده همیشه امیر می ماند
در این میانه که نام اسیر آورده؟
ولادت گل خیر النسا مبارک باد
طلوع زین اَب مرتضی مبارک باد  
تویی که جلوۀ نامت مرا به بالا برد
مرا به سوی خداوند حی یکتا برد
کنار ساحل و جا مانده بودم از کشتی
هوای وصل تو ما را به سمت دریا برد
ببین چگونه اسیر نگار گردیدم
خودم جدا و دلم را جدا به یغما برد
به عقل پا زده مجنون یار گشتم تا
مرا به خاک نشینی شهر لیلا برد
سلام جانب او دادم و به جای جواب
چقدر ساده دلم را به سوی آقا برد
ستارۀ سحر شام کربلا بانو
نگاه می کنی و می کُشی مرا بانو
مقیم زلف تو حالی خراب می خواهد
چو شمع سوخته جانی مذاب می خواهد
تمام لشکر شب را به دست صبح بکُش
ببین که خانۀ ما آفتاب می خواهد
بلند می شود آری درفش دین خدا
رسول دیگری این انقلاب می خواهد
دلا ز سینه می روی به شهر حسین
یقین بدار که این شهر باب می خواهد
برای آن که بماند وقار زینبی اش
شبیه زانوی سقا رکاب می خواهد
غروب علقمه، اقتدار عباس است
عقیله، خواهر محمل سوار عباس است
تمام نیزه نشینان تو را دعا کردند
میان دشت بلا، در غمت رها کردند
دمی که بر رگ حلقوم عشق بوسه زدی
تو را به کعب نی کینه ها جدا کردند
نگاه خستۀ یک ناقه سخت می گریید
تو را دمی که خارجیان خارجی صدا کردند
ز دیده گریۀ بارانِ نم نم آمده است
شب تولد تو یا محرم آمده است؟
شاعر:علی شکاری

  • چهارشنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران