• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت حضرت امام موسی بن جعفرالکاظم(ع)( آی عاشقا آی عاشقا باید بریم به کاظمین)

1887

آی عاشقا آی عاشقا باید بریم به کاظمین
بعد سفر به کاظمین بریم به بین الحرمین
پای امام کاظمو تو غل و زنجیر ببینید
شب شهادت آقا به پای غمهاش بشینید
ببین که زندونی شده – ببین پاهاش خونی شده
تو بین زندون آقا – ببین که مهمونی شده
کی اومده کی اومده – قدش چرا کمونیه
دست به پهلو گرفته و – پس چرا سینه اش خونیه
ببین که مادر اومده – زهرای حیدر اومده
مادر قد خمیده ای – با چشمای تر اومده
مادر چرا قد شما – کمونیه کمونیه
چرا روی بازوهاتون – نشونیه نشونیه
زهر جفا زهرجفا – دادن به آقای ماها
ذکر لبای کاظمه – ناله ی ای خداخدا
جیگر آتیش گرفته و سوز عطش تو گلوشه
خونش داره از رگای توی جیگرهاش می جوشه
با احترام پیکرشو – بیرون اوردن به خدا
با احترام پیکرشو به خاک سپردن به خدا
کسی نبود نیزه به اون پیکر لاغر بزنه
یا که جلو چشاش کسی سیلی به خواهر بزنه
کسی نبود که سرشو از بدنش جدا کنه
کسی نبود که سرشو به روی نیزه جا کنه
کسی نبود با سم اسب خرد و خمیرش بکنه
کسی نبود خواهرش یه دم اسیرش بکنه
 حسین چرا قدت خمیده – بگو کی رگهاتو بریده (3)
سروده جعفر ابوالفتحی

  • یکشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران