در حرا نور وحی پیچیده.اقرا بسم ....تن زمین لرزید
آسمان تکه تکه جاری شد بر زمان وسعت خدا بارید
اضطرابی شگرف پیچیدش،بارالاها نمی توانم...آه
یا محمد!بخوان به نام خدا،لااله ...بگو که الاالله
اقرا بسم...شروع آزادی.کاخ کسرای ظلم ویران شد
ومحمد امانتی بردوش وارث دردهای انسان شد
با قدمهای محکم از دل شب،با طنین حضور نور آمد
دم عیسی عجین به راه افتاد،از فراسوی کوه طور آمد
عشق اول علی به او پیوست،آخرین وحی حق نمایان شد
ذکر مولا در آسمان پیچید.جلوه ی لایزال قرآن شد
عاشقانه خدیجه ی کبری،با محمد دوباره پیمان بست
سه ستاره قنوت می بستندهر چه هستی به جمعشان پیوست
*********
تا سه سال آسمان تحمل کردشاهد دردهای حضرت شد
بعد از آن نور حق به راه افتاد دعوتی راکه جنس بیعت شد
جاهلان همیشه ی ظلمت نور حق را ندیده رد کردند
وبرای نبودن خورشید،آسمان را دوباره سد کردن
نور اما دل سیاهی را با طنین حضور خود تابید
با دودست همیشه سرشارشبرزمین وسعت خدا بارید
قلبهای سیاه هم پیمان،سمت اعدام نور راه افتاد
هفت شمشیر در پی خورشیددستهاشان به چنگ ماه افتاد
روزهای سیاه طی می شدروزهای غروب یاور عشق
روزهایی شبیه عام الحزن روزهای غریب پرپر عشق
غزوه ها پشت هم گذشت ورسیدعاشقانه بهفتح کعبه ی نور
آسمان رانشاند برشانه در طلوع دوباره های حضور
لااله ...تن زمین لرزیدهر اذان اشهد بلالشرا
آسمان تا همیشه پیمان بست لحظه های همیشه سالش را
*****
بعد از آنهر چه روز می آیدسهم انسان از آسمان شماست
کنه لولاک ماخلقنا العشق تاهمیشه جهان جهان شماست
شاعر: مریم حقیقت
- دوشنبه
- 6
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 13:5
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
مریم حقیقت
مریم حقیقت
با سپاس از لطف اشتراک گزاریتان
چه خوب بود نام شاعر فراموش نمی شد
یاعلی جمعه 19 دی 1393ساعت : 22:24