• دوشنبه 3 دی 03


عید مبعث پیامبر اعظم(ص)(ای دامنه ی وصف تو گسترده به عالم)

1594

ای دامنه ی وصف تو گسترده به عالم
المنة لله که تویی سید خاتم
ای رحمت رحمان به تو تفویض محمد
ریزد ز سر انگشت تو صد حضرت حاتم
محبوب تر از حضرت تو خلق نگشته
ای دوستی ات تاج سر عالم و آدم
قرآن نه کتابی است به هر سینه بگنجد
ای جان تو ظرف علق و کوثر و مریم
اخلاق تو و حب تو و یوسفی تو
صدها صفت حُسن دگر نزد تو معجم
شد غار حرا نقطه ی عطف هنر عشق
یعنی که تویی مرکز پرگار دو عالم
وقتی که سرازیر شدی از سر آن کوه
عالم همه در زیر قدم های تو شد خم
با خلق عظیمت همه را شیفته کردی
اسلام ز اخلاق تو شد قبله ی عالم
مشی تو به اسلام علی عادتمان داد
این است صراطی که به قرآن شده اقوم
صهبای علی را که به هر سینه نریزند
 از میکده ی توست که مستیم دمادم
تاریخ علی دوستی از ناحیه ی توست
تقویم ولایت به تو دادند مسلم
واقف به تولای علی چون تو کسی نیست
ای یار قدیمی علی قائد اعظم
این سابقه پیداست به دیباچه ی هستی
هر جا که رسیدی تو علی بود و خدا هم
تو از نمک حب علی وام گرفتی؟
یا دامن مهر تو ز مولا ببرد غم؟
حالا تو بگو قصه استاد و معلم
آیا نبرد فیض معلِّم ز معلًّم؟
آن روز که نه کعبه و زادگهی بود
پس بود نمازت به کدام آیت اعظم؟
در غار حرا راستی همسفره ی تو کیست؟
با امر که رفتی به سوی بیت مکرم
معراج خدا از چه کسی با تو سخن گفت؟
با صوت که اسرار خدا بود مُفهّم؟
با دست که شد تاج رسالت به سر تو
این دست خدا بود که گشتی تو معمّم
آقا ز که پرسیم به جز حضرتتان که
افلاک به گرد چه کسی گشت منظم
اسرار هزار و یکِ معراج کدام است؟
یک خردل آن را بگو ای شاهد و محرم
هنگام خداحافظی آخر معراج
آیا تو نگفتی به خدا یا علی آن دم؟
بالای سر هر نبی و هر وصی از غیب
دست چه کسی غیر علی بود چو پرچم
تفسیر احادیث مع الحق مگر این نیست؟
تو با علی هستی و علی با تو دمادم
از روز ازل تا به ابد پیش نگاهت
غیر از رخ زیبای علی کیست مجسم
وجه الله قرآن همه جا هست مسلم
یعنی همه جا هست علی خط مقدم
دادی به علی هدیه چو تیغ دو لبت را
منصور شد اسلام به آن بازوی محکم
آنان که فرار عادتشان بود ز میدان
دیدند علی بود به هر خط مقدم
مظلوم شدی و به کسی ظلم نکردی
هرگز به بت ظالم دوران نشدی خم
اندازه ی مجموع رسل زجر کشیدی
شاید که هدایت بشود زاده ی آدم
یاران تو باید ز علی درس بگیرند
عرفان علی هست اطاعت ز تو هر دم
بگذر ز مسلمانی ما ای همه رحمت
سلمان کن و منّا بخر این قافله در هم
هر قوم که از راه علی دست کشیدند
رفتند به بیراهه و دادند تو را غم
بی حرمتی از امت بد عهد بدیدی
اما غم تو فاطمیه بود و محرم
 شاعر:محمودژولیده

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران