نگین ختم رسل دل مرا بود سویت
دو مانعند برای زیارت کویت
یکی است فقر و دگر نوبت سفر باشد
اگر چه زنده ز دورم ز نوشدارویت
در آسمان نبوت ستاره ای هستی
که خیره مانده دو چشمان من به سو سویت
جهان ز نور ولایت همیشه نورانی است
که غرق کرده جهان را ز نور هم سویت
گرفته ایم به هر گوشه جشن میلادت
خدا کند که تاسی کنیم از خویت
خوشا کسی که مسلمانیش چنان باشد
که بعد مرگ نهد سر به روی زانویت
(رها)چو حسرت روی ترا به دل دارد
رود به کوی رضا تا که حس کند بویت
علی میرزائی- مشهد مقدس
- دوشنبه
- 6
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 14:38
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه