• جمعه 2 آذر 03


شعر ولادت پیامبر اکرم(ص)(می رسد تا ببرد گَردِ پریشانی را)

1306
2

 می رسد تا ببرد گَردِ پریشانی را
به افق ها بدمد لذت حیرانی را
 خبر ماندن عطرش به پر و بال نسیم
سر بازار کشد یوسف کنعانی را
 طور در سینهء خود حضرت موسی را دید
بر قدمهاش نهاده لب پیشانی را
 جبرییل آمده تا با نفَسش پر بزند
در بهاری که بَرَد سوزِ زمستانی را
 آمده اهرمنان را به اسارت بکشد
دست انسان بدهد مُهرِ سلیمانی را
 مکه با دیدن چشمان محمد دانست
باید آغاز کند صبح مسلمانی را


 

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران