• یکشنبه 4 آذر 03


شعر ولادت حضرت رسول اکرم(ص)(دوباره بلبل شوقم زند بانگ غزلخوانی)

1547

دوباره بلبل شوقم زند بانگ غزلخوانی
به باغ طبع من شور و سرور است و گل افشانی
خدایا از یم کوثر نمی بر جان من افکن
که تا گویم نمی از یم ز مدح عبد ربانی
نبی خاتم و عقل نخست و صادر اول
مقیم قاب قوسین و ظهور گنج پنهانی
خداوند سخا و خُلق و احسان و جوانمردی
تجلیگاه و مرآت صفات و ذات یزدانی
تمام خلق مخلوقش که لولاکش خدا گفته
خلایق جمله مرزوقش از آن انفاس روحانی
هزاران بوعلی سینا و افلاطون و جالینوس
به مکتب خانۀ عمار او طفل دبستانی
هزاران چون سلیمان با شکوه و شوکت و شاهی
به پیش پای سلمانش نهاده چشم و پیشانی
گمان دارم که موسای کلیم الله در سینا
شده باقی چو گشته در مقام بوذرش فانی
چنان نور جمالش کرد رسوا خوبرویان را
که حاضر شد رَوَد یوسف به قعر چاه ظلمانی
کسی را هست قدرت تا که مدح مصطفی گوید
که آرَد آیه ای بر خَلق چون آیات قرآنی
فدای جان آن شاهنشهی، جان جهان گردد
که بر جانش خورَد سوگند، ذات حی سبحانی
کسی باشد حبیب رب که رب عالی اعلی
به بزم قرب أو أدنی بَرَد او را به مهمانی
یداللهی که گر دستش ز فوق عرش بردارد
نَهَد یک دم زمین و آسمانها رو به ویرانی
ألا مستغفر امت، ألا پیغمبر رحمت
نجاتم ده ز دام نفس و تسویلات شیطانی
به کشتی نجات اهل بیت خود نگاهم دار
که دنیا هست دریایی بسی مواج و طوفانی
امیدم هست از منّت «فقیر» کمترینت را
غلام شیعیان نفس خود حیدر بگردانی
از سید علی احمدی

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 16:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران