• سه شنبه 15 آبان 03


شعر عید مبعث(اي به مرآت رخت حسن خدا پيدا محمد)

2484

 

اي به مرآت رخت حسن خدا پيدا محمد
وي به فريادت نجات مردم دنيا محمد
اي سراپا مهر اي مهر جهان آرا محمد
اي چراغ آفرينش يامحمد يا محمد
توفروغ كبريايي،تو امام انبيايي
تو به خلقت رهنمايي،چند در غار حرايي
تا بسوزد تيرگي از غار بيرون آ محمد
**
از چه بردي سربه كوه وگفته اي ترك وتن را
اي همه نور اي همه تنها برافروز انجمن را
لب به نام رب گشا بشكن سكوت خويشتن را
چند كعبه از خدا خواهد ظهور بت شكن را
احمدا پيغمري كن،رهبري كن رهبري كن
آفتابا دلبري كن،خلق را روشگري كن
باز كن زنجير جهل از پاي انسانها محمد
**
پابرون نه كافرينش بسته صف بهر سلامت
لب گشا تا فصلها گردد بهار از هر كلامت
قد بر افراز اي تمام روزها روز قيامت
اين تو،اين جام كرم،اين دوستان تشنه كامت
اي چراغ روزگاران،اي فروق چشم ياران
اي خزانها را بهاران ، در كوير تشنه باران
گل برويان از دل سوزان اين صحرا محمد
**
در محيط نور،چشم آدمي بي نور تاكي
اي حيات جان انسان،ازتو انسان دور تاكي
دختركها زنده با دست پدر در گور تاكي
بردگان را بر فراز دوش بار زور تاكي
روح مردم در حقارت،زن به زنجير اسارت
اي زمعبودت بشارت،تابه كي ظلم و شرارت
اي خدا را دست،اين زنجير را بگشا محمد
**
در كوير تشنه هستي گل ايمان بپرور
تو مسيح عالمي در جسم عالم جان بپرور
حمزه و عماروسعدو بوذرو سلمان بپرور
لاله هاي خويش را در گلبن ايمان بپرور
نبود از دشمن حراست،نيست بيم از شرّ ناست
اي زسوي حق سپاست،اي علي پير كلاست
ماعلي داديم بر تو نيستي تنها محمد
**
يا محمد اي قلوب خستگان غار حرايت
يا محمد اي به گوش قرنها بانگ درايت
يا محمد اي طواف خلق بر گرد سرايت
يا محمد اي تمام انبيا مدحت سرايت
اي رسولانت پيمبر،اي سفير حي داور
اي تو مارا يار و ياور،از حرا بانگي بر آور
با خروش ديگري در ياب امت را محمد
**
شيعه از آغاز با قرآن و عطرت دست داده
پيش سيل فتنه همچون كوه محكم ايستاده
ترك جان در راه جانان،گفته سربركف نهاده
دل به قرآن داده و بر پاي عترت اوفتاده
شيعه با نور ولايت،گشته از اول هدايت
كرده ز حيدر حمايت،ميكند در خون روايت
آنچه از قرآن و عترت ياد دارد يامحمد
**
شيعه از غار حرا ره در غدير خم گشوده
شيعه از غاز بعثت با علي همگام بوده
شيعه اشعار ولايت را به موج خون سروده
شيعه درخون مدح عترت گفته قرآن را ستوده
شيعه يعني عبد داور،شيعه يعني يار حيدر
شيعه يعني حرف آخر،شيعه يعني جسم بي سر
شيعه جان است و كند پرواز دائم با محمد
**

 

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 4:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران