• سه شنبه 15 آبان 03


شعر ولادت حضرت عباس(ع)( رسيد ماه قبليه ز هر چه بالادست)

1419
1


رسيد ماه قبليه ز هر چه بالادست
نگاه ها همه حيران به رويش افتادست
عزيز مصر بداند جمال زيبا را
خدا ز مبدأ خلقت فقط به او دادست
رشيدي قد او سايه گستري كرده
كه قلب حضرت زينب ز بودنش شادست
فاد آيه ي والشمس و القمر يعني
دقيقه اي كه كنار حسين اِستادست
علي به بازوي كه بوسه مي زند ، به به
براي مشك گرفتن چقدر آمادست
قسم به هيبت او لحظه هاي جنگ و نبرد
هر آنكه تن به ستيزش دهد زنا زادست
اگر كه قبضه ي شمشير را بچرخاند
بقدر ذره اي از دشمنش نمي ماند
خدا گواست كه مثل پدر جگر دارد
كه از مقابل او جرات گذر دارد؟
وقبل آمدن او كسي نمي دانست
كه در ميان زمين فضل هم پدر دارد
شبيه فاتح خيبر قدم به غزوه نهد
نشان دهيد به او قلعه اي كه در دارد
وان يكاد نوشته خدا به پيشانيش
چه باك اگر كه سپاهي بر او نظر دارد؟
امير علقمه بر تن زره نمي پوشد
كه شال سبز علي بسته بر كمر دارد
همين دو چشم براي مصاف او كافيست
بگو به دشمن او حمله اش خطر دارد
 ميان كرب و بلا كه دماش بالا بود
اميد اهل حرم بود تا كه سقا بود
 شبيه هر قمري كه به سمت شب برود
علم به دوش نهادست و با غضب برود
ز برق ديده او وقت زرم جا دارد
عدو تمامي عمرش به زير تب برود
بدين اُبهّت و غيرت هميشه پيروز است
اگر چه يك تنه سوي همه عرب برود
شجاعتش به علي رفته است و تا حالا
كسي نديده كه در جنگ عقب عقب برود
سياه لشگر مرجانه شانس آورده
كه مشك بر كف او بود و زين سبب برود
كه از فرات كمي آب جا كند در مشك
و بعد از آن سوي اطفال خشك لب برود
وگر نه دشمن او ناگزير مي آيد
( هنوز از دهنش بوي شير مي آيد )
اگر چه قصد زمين خوردن و فرود نداشت
ولي توان رهايي از آنچه بود نداشت
همينكه مشك به دندان گرفت فهميدند
كه دست در بدن زخميش وجود نداشت
اگر چه بر پدرش اقتدا نمود ، اي كاش
كه دشت كرب و بلا با خودش عمود نداشت
چه خوب تير به چشمش هجوم آورده
نديد آن حرمي را كه تار و پود نداشت
شاعر: مسعود يوسف پور
 

  • چهارشنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 16:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران