همین نه من شدهام ریزهخوار خوان حسین
كه هست عالم ایجاد، میهمان حسین
ز آفتاب قیامت نباشدش باكی
كسی كه رفت دمی زیر سایبان حسین
رخش به دست نگیرد ز شرم در محشر
به صدق هر كه نهد رخ بر آستان حسین
كسی كه خار گلستان عشق، خود را خواند
عزیز هر دو جهان شد، قسم به جان حسین
همیشه باغ بُود پایمال دست خزان
ولی همیشه بهارست گلستان حسین
به گوش دل بشنو نوحه از لب هستی
كه بسته است لب از نوحه، نوحه خوان حسین
دل سنگ آب شد؛ علی انسانی
- دوشنبه
- 13
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 16:19
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه