از هرچه هست و نیست دگر بی نیاز شد
دست کسی که پیش کریمان دراز شد
در لطف با گدا، چه کسی بهتر از حسین؟
لب تر نکرده ایم در خانه باز شد
حیّ علی الکریم که وقت تصدّق است
یا ایّها العقیق! رکوع نماز شد
آری، ز سجده بر گل آدم شفا نیافت
فطرس ز خاکبوسی تو پاکناز شد
کشتی تو پر است ز کشتی شکسته گان
این رحمت شماست که دریا نواز شد
گفتند گریه پای تو، معراج می برد
یه قطره اشک بال شد و در فراز شد
گفتند مرگ را چو به بازی گرفته بود
با اشتیاق عشق، تنت زخم باز شد
ای نی سوار، زینب تو چاره ای نداشت
بی تو سوار بر شتر بی جهاز شد
شاعر:علی ناظمی
- چهارشنبه
- 15
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 13:35
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه