ای یکه تاز عرصهی عشق و وفا، حسین
و پاکباز پهنهی نَردِ بلا، حسین
گر خونبهای توست خدا، نی عجب از آنک
باشد رَهین خون تو، دین خدا حسین
پا هر کجا نهی مَلک آید ز پی، مگر
خاک رهت به دیده کند توتیا حسین
بیگانه کردیاش ز جهان و جهانیان
هر دل که گشت، با تو دَمی آشنا حسین
الحق رواست فخر فروشد، به خسروان
هر کس بر آستان تو گردد گدا، حسین
عشقت عجین شده است در آب و گل وجود
بر لوح سینهها شده منقوش، «یا حسین»
گر جلوهای به محفل بی روح ما کنی
جان میدهیم در عوضِ رو نما حسین
جاوید باد یاد تو در دل که جز تو نیست
فرمانروای مملکت قلبها حسین
دیوان دل سنگ آب شد، علی انسانی
- چهارشنبه
- 15
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 15:52
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حاج علی انسانی
ارسال دیدگاه