ببین گریه کن هاتو ببین سینه زنهاتو
سرم سایه بون می خواد، همون چتر دستاتو
خودم کمترم از قطره ولی چشمامو دریا کن
گناه دست من و بسته تو دستای منو وا کن
برا بدهایی مثل من که سر گردون و سرگشتن
همیشه آقا تو راهی میذاری برا برگشتن
حسین جانم حسین جانم 4
دارم قلبی پر غم رو، قبول کن همین کم رو
غنیمت میدونم من، توی روضه هر دم رو
طبیبی مثه تو دارم که دردامو مداوا کرد
سر سفره ی احسانت میشه سفره ی دل وا کرد
ما رو به خودمون آقا برا لحظه ای وانگذار
آقا داغ زیارت رو بر این دلهای ما نگذار
حسین جانم حسین جانم 4
کی گفته زمین خوردم، به تو من رو آوردم
همین حرف آخر رو بگم فیضم و بردم
آقا سود و زیان ما خلاصه تو همین حرفه
آقا زندگی بی عشقت برای ما نمی صرفه
حسین جانم حسین جانم 4
********
شاعر: محمد حسین مهدی پناه
- جمعه
- 17
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 8:20
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ابراهیم محمدی