آسمان امشب ز دامن جای گل ریزد ستاره
مـاه، سرگرم تماشـا مهـر مبهوت نظاره
مرحبا! ای ماه شعبان، ماه آوردی دوباره
مـاه آوردی دوبـاره ماه، نه! یک ماهپاره
قلب آلالله خرم، چشم خیرالناس روشن
خانۀ مـولا شده از طلعت عباس، روشن
****
چشم دل بگشا که وجه خالق اکبر ببینی
شیـر ثـارالله را در دامـن حیـدر ببینی
بلکه در آغوش حیدر، حیدر دیگر ببینی
ساقـی عترت کنار ساقـی کوثـر ببینی
چشم شو تا بنگری آیینۀ حقالیقین را
شیـر ثارالله و شمشیر امیرالمؤمنین را
****
فاطمـه! امالبنین! شیرخـدا را شیر زادی
مرحبا! مادر! که بر دست خدا شمشیر زادی
سـورۀ انـا فتحنـا را بهیـن تفسیر زادی
لشکـر پیـروز دشت کربلا را میـر زادی
شیرِ شیر داور است این پای تا سر حیدر است این
فاش میگویم کـه زهرا را حسین دیگر است این
****
روی، داور دست، حیدر خصلت و خوی رسولش
سیر معراج الهی هم صعودش هم نزولش
کیست این ریحانهyالحیدر کـه زهرای بتولش
کرده در اوج سرافرازی به فرزندی قبولش؟
نقش پیشانیش باشد این که این یار حسین است
حضرت عبـاس، سقـا و علمــدار حسین است
****
شاعر:غلامرضا سازگار
- شنبه
- 18
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 4:55
- نوشته شده توسط
- یحیی
نويد نظري
غلام همت و عزم نكوي عباسم
به گوش شط فرات او چه آيهاي ميخواند؟
عجيب در پي راز مگوي عباسم
چكيد قطره اشكي ز روي چون ماهش
فرات گفته خجل من، ز روي عباسم
منم كه شط حقيرم، نگاه او درياست
منم كه تشنه آب از سبوي عباسم
رسيد تا من و از من چه آبروها برد
هميشه در عجب از آبروي عباسم
اگرچه آب ننوشيد و تشنه راهي شد
دلم خوش است كه آب وضوي عباسم
به كام او نرسيدم ز بوش مدهوشم
ز عطر سيب رسيده از گلوي عباسم
از آن زمان كه از او در تلاطم افتادم
هنوز در طلب و جستجوي عباسم
هزار سال روانم به ساحلش برسم
هنوز در خم يك كوي موي عباسم
مرا كجا كه ز علم و بصيرتش گويم
مني كه كمترِ از كلب كوي عباسم
كلام حضرت زين العباد ختم غزل
سلام و رحمت حق بر عموي عباسم
لطفا براي عاقبت بخيري و شهادت شاعر دعا كنيد شنبه 15 تیر 1392ساعت : 02:06