• دوشنبه 3 دی 03


مناجات امامحسین(ع) -( نمی دانم چه سوزی بود از عشق تو در سرها )

2040
2

نمی دانم چه سوزی بود از عشق تو  در سرها
که دل ها می زند پر در هوایت چون کبوترها
به خون پاک خود خطی نوشتی از فداکاری
کز آن حرفی نمی گنجد به دیوان ها و دفترها
اگر هر منبر از وصف تو زینت یافت، جا دارد
که از خون تو پا بر جای شد محراب و منبرها
بنازم همرهانت را که افتادند چون از پا
طریق عشق را مردانه طی کردند با سرها
نمی دانم چه آیینی ست دنیای محبت را
که خواهرها نمی گریند بر مرگ برادرها
پدرها شسته دست از جان به آب دیدۀ طفلان
خضاب از خون فرزندان خود کردند مادرها
فدای پرچم سرخ تو ای سردار مظلومان
که می لرزد ز بیمش تا ابد کاخ ستمگرها
شاعر:ذبیح الله صابکار

  • شنبه
  • 18
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:0
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران