یک شعلۀ داغت از پر جبریل پا گرفت
آدم به ناله آمد و عالم عزا گرفت
الله روضه خواند وَ فَدَیناه جلوه کرد
این لقمه را خلیل ز دست شما گرفت
موسی هم از دیار تو یک روز می گذشت
دستی به سر نهاد و به دستی عصا گرفت
عیسی شبی به مجلس تو رفت و دم گرفت
می گفت روح تازه ای از این عزا گرفت
جسم تو بی کفن چو سلیمان به دشت دید
قالیچه وا نَهاد و سر بوریا گرفت
حتی پیامبر به پیامت امید داشت
آن روز که تو را به سرِ شانه ها گرفت
شاعر : حجه الاسلام والمسلمین جواد محمد زمانی
- یکشنبه
- 19
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 6:28
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه