گرفته بوی تو را پیکرم تمام تنم
دوچشم و سینۀ من، هر دو دست سینه زنم
برای روضۀ تو زندگی کنم آقا
دلیل زندگی ام، بودنم، نفس زدنم
شناسنامه ی من صادره ز کرببلاست
به تربت تو گشودند کام من، دهنم
من اهل شهر شمایم دلیل هم دارم
گرفته لهجه ی روضه زبان من، سخنم
نماز در حرمت کامل است یعنی که
دیار کرببلا بوده از ازل وطنم
ز کودکی به نگاه تو مبتلا شده ام
غلام روضه ی تو، پادشاه بی کفنم
همیشه خادم این آستانه می مانم
حسین أمیری و نعم الأمیر می خوانم
شاعر : محسن حنیفی
- یکشنبه
- 19
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 8:2
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محسن حنیفی
ارسال دیدگاه