بعد از عطشت خون جگر شرب مدام است
تا گریه برای تو بود، خنده حرام است
تا بحر کشد نعره و تا آب زند موج
از تشنه لبان بر لب خشکِ تو، سلام است
در مکتب ایثار تو هفتاد و دو استاد
درس همه مجد و شرف و خون و قیام است
هر صبح دمی کرب و بلایی شود آغاز
هر شام گهی عمر ستمکار تمام است
صد بار اگر اسب برآن کشته بتازند
والله امام است، امام است، امام است
با کشتن تو بر لب دریا، لب عطشان
آب ار بخورم آتش سوزنده به کام است
بر گریه کن تو شرر آتش دوزخ
والله حرام است، حرام است، حرام است
با یاد دل زینب و چوب و لب و قرآن
انگار که هر مجلس ما، مجلس شام است
هر عصر و زمان هر که حسینی است بداند
اسلام قیام است، قیام است، قیام است
"میثم" چه کند سلطنت هر دو جهان را
تا بر در این خانه غلام است، غلام است
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
- یکشنبه
- 19
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 16:18
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه