• سه شنبه 4 دی 03


در فراق امام زمان (عج ) ( شب بود و اسمان تار قلبم بر از سیاهی)

1171
2

شب بود و آسمان تار ، قلبم پر از سیاهی
چشمان پر زدردم، لبریز از تباهی
ناگاه آمدی تو بر چشم من نشستی
بت های درد و غم را یک یک زدی شکستی
تو آمدی نگاهت ،تفسیر کرد شعرم
لبریز شد ترانه از لابه لای فکرم
معنای عشق و ایمان ،جایت عجیب خالیست
در این زمانه حتی یک تن چنان شما نیست
ای سجده بر تو واجب ، ای ایزد از تو خرسند
جان بر لب آمد ای عشق ،ناز نگاهتان چند
بیش از هزار و چندیست رو در نقاب کردی
چشم هزار عاشق چون من  پر  آب کردی
جادوی نام مهدی عقل از زمانه برده
از عشق روی ماهش خورشید جان سپرده
مهتاب از جمالش میل کسوف دارد
باران آل یاسین در غیبتش ببارد
زخمی ترین گل عشق بعد از غروب خورشید
لب تشنه میدهد جان در انتظار یک عید
عید ظهور مهدی آن منجی دو عالم
تا گیرد انتقام گلهای زرد خاتم
ای کاش آید امشب این جمعه   عید باشد
هر روز جمعه ی ما ،عید سعید باشد

  • دوشنبه
  • 20
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 11:54
  • نوشته شده توسط
  • عفاف

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران