وقتی خدا به خلقت تو افتخار کرد
ما را برای نوکریت اختیار کرد
کشتی هیچ کس به دل ما محل نداد
اما حسین آمد و ما را سوار کرد
تا داغ تو جگر بخراشد به سینهها
برق نگاه تو دل ما را شکار کرد
گر روضهات نبود که ما دین نداشتیم
دین را برای ما غم تو استوار کرد
جانم فدای آن که تمامی عمر خویش
بر درگه تو خدمت بیانتظار کرد
هرگز ز یاد حضرت زهرا نمیرود
یک لحظه کسی که برای تو کار کرد
دنیا و آخرت همه مدیون زینبیم
ما را صدای ناله او بیقرار کرد
گیرم که گریهها شده مرهم به زخم تو
باید به داغ ساقی لشکر چه کار کرد؟
شاعر:جواد حیدری
شاعر : جواد حیدری
- دوشنبه
- 20
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 13:58
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
جواد حیدری
ارسال دیدگاه