• دوشنبه 3 دی 03

 قاسم صرافان

شعر مناجات امام حسین(ع) -( ساربان غریب می‌خواهی این همه مست را کجا ببری؟ )

2250

ساربان غریب می‌خواهی این همه مست را کجا ببری؟
تشنه آورده‌ای که آب دهی، یا به سرچشمه‌ی بقا ببری؟
کعبه‌ی هاج و واج را دیروز، در معمای خود رها کردی
یک قبیله ذبیح آوردی غرق خون تا دل از مِنا ببری
کاش می‌شد که بی‌صدا ... اما تو سرا پا خروش و فریادی
خبر داغ عشق آوردی، نه نمی‌شد که بی صدا ببری
و ستونهای آسمان لرزید لحظه‌ای که قرار شد دل را
از قد و قامت علی ببُری، صاف و یکدست تا خدا ببری
سر و انگشت و پیرهن یک سو، سجده بر خاک کرده تن یک سو
خواستی این چهار رکعت را پیش لیلا جدا جدا ببری
قصه را مادری جوان دیروز در کمرگاه کوچه کرد آغاز
به گلوگاه نی رسیدی تا قصه را تو به انتها ببری
لطف قرآن به طرز خواندن توست، «والضحی» چشمهای روشن توست
و «اذا الشَّمسُ کُوّرَت» تنِ توست که در آغوش بوریا ببری
بیت آخر میان خواهش و اشک می‌رسد بی‌قرار و می‌داند
در پی یک بهانه می گردی، تشنه‌ای را به کربلا ببری

 

شاعر : قاسم صرافان

  • سه شنبه
  • 21
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 16:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران