درختان را دوست دارم
كه به احترام تو قیام كردهاند
و آب را
كه مهر مادر توست
خون تو شرف را سرخگون كردهاست
شفق، آینه دار نجابتت
و فلق محرابی
كه تو در آن نماز سرخ شهادت گزاردی
*****
در فكر آن گودالم
كه خون تو را مكیده است
هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم
در حضیض هم میتوان عزیز بود
از گودال بپرس
*****
اینك ماییم و سنگها
ماییم و آبها
درختان، كوهساران، جویباران، بیشه زاران....
خونی كه از گلوی تو تراوید
همه چیز و هر چیز را در كائنات به دو پاره كرد،
در رنگ
اینك هرچیز : یا سرخ است
یا حسینی نیست
شاعر:علی موسوی گرما رودی
- چهارشنبه
- 22
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 8:24
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
دکتر علی موسوی گرمارودی
ارسال دیدگاه