• سه شنبه 15 آبان 03


شعر ولادت حضرت علی اکبر(ع) -( ز چه رو دل نسپاریم بر این باورها )

2776
1

ز چه رو دل نسپاریم  بر این باورها
که دخیل اند به دستان تو پیغمبرها
کیست همچون تو که لب تشنه ی جامش باشند
از همان نخستین همه آب آورها
باز هم کار دل ما به شما افتاده
شکر لله که اسیریم به آقا ترها
دست بالا ببر و باز هم انگور بخواه
تا بگیریم ز دستان شما ساغرها
ازدحام است سر کوی شما اذن بده
لااقل ما بنشینیم همین آخرها
هرکسی نام کسی برد و سرش بالا رفت
ما که از لطف تو داریم سری در سرها
ذره تا نام تو را برد به خورشید رسید
هرکسی دور سرت گشت به توحید رسید
بین چشمان شما نور خدا ریخته اند
پنج تن را به سراپای شما ریخته اند
از همان صبح نخستین ز اضافات گلت
طرح ایجاد دل اهل بکا ریخته اند
هرچه زیباست گرفتار سر زلف شماست
نمک روی تو در منظره ها ریخته اند
یک نفر از در این خانه نرفته نومید
گرچه در راه شما خیل گدا ریخته اند
روی پیشانی ما نام شما حک شده است
روی پیشانی تو کرب و بلا ریخته اند
چقدر نام دل آرای شما شیرین است
شب جمعه حرم از بوی تو عطراگین است
قد و بالای شما حال و هوایی دارد
نوه ی فاطمه چه قدّ رسایی دارد
تو اذان گفتی و داوود به شیدایی گفت:
یا رب این کیست عجب زنگ صدایی دارد
میروی زیر قدم های تو دل میریزد
یک حرم پشت سرت اشک و دعایی دارد
قدری آهسته برو جز تو مگر این بابا
که دگر پیر شده باز عصایی دارد
همه دیدند پس از دوره شدن در میدان
سر آن یال عقابت چه حنایی دارد
قبل از آن که برسد پیش تنت خورد زمین
کوه بر خاک بیفتد چه صدایی دارد
بنویسید عمویی ز حرم زود رسید
آن عمویی که سر دست عبایی دارد
جمع کردند به هر شکل تن اکبر را
چه بسازند پریشانی آن مادر را

  • شنبه
  • 25
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 6:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



محمدبنواری

شکوه
سلام بزرگواران
این شعر از اشعار سالهای گذشته بنده است که شما بدون ذکر نام شاعر پست کردید
البته درست است ما شکوه از نزدن نام نمیکنیم از این شکوه میکنیم که وقتی نام نمیزنید بعد از چند وقت میبینی به اسم یک نفر دیگر....
امیدوارم اهلبیت از همه ما راضی باشند یاحق

یکشنبه 15 تیر 1393ساعت : 04:46

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران