دنيا بدون عشق تو دنيا نمي شود
دريا بدون امر تو دريا نميشود
دستي ز روي لطف بياو برسرم بکش
نوکر بدون لطف تو آقا نميشود
اي آنکه دستهاي تواعجاز ميکند
بي نام تو گره ز گره وا نمي شود
از مشک پاره ات به منم قطره اي بده
مشکي شبيه مشک تو پيدا نمي شود
پيغمبران به حال دلت غبطه مي خورند
هرکس که ساقي گل زهرا نمي شود
هر تکه از تن تو به يک سو فتاده است
دفن تمام جسم تو يکجا نمي شود
بنگر به حال زار حسينت که کارزار
با دست خالي و تک و تنها نمي شود
زهرا به پاره هاي تنت گريه ميکند
هر غصه اي که غصه زهرا نمي شود
اي يادگار حضرت زينب نگاه کن
دنيا بدون عشق تو زيبا نمي شود
شاعر : مهدی عظیمی
- شنبه
- 25
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 7:18
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
مهدی عظیمی
سجاد
لطفا از اشعار عاشقانه از کتاب اشکها وحلقه های خود نیز اشعاری درج نمایید یکشنبه 26 خرداد 1392ساعت : 06:01