ماه به چشماى قشنگ تو حسادت مى كنه
پسر خوشگل ارباب دلو غارت مى كنه
تو آسمان و اهل ولا ماه دل آرا اومده
آى جوونا همه صف بكشيد اكبر ليلا اومده
]حسين (2)[(4)
لبى چون خنده قند داره و موى كمند داره على
چشم زيبا و سياه، قد بلند داره على
من كه شدم ديوونه ى تو اكبر ليلاى حسين
مست مىپيمونه ى تو اكبر ليلاى حسين
]حسين (2)[(4)
ثمره چون قمره عزيز جون مادره
صورتش مثل نبى، رگ و پى اش زحيدره
تا كه لب وا مىكنه از هفتا آسمون مىگه
توى آغوش پدر ناز مىكنه اذون مىگه
بغل گرفته عمو رو هى ناز مىكنه
تامى بينه اون پهلوونو چو غنچه لب وامى كنه
]حسين (2)[(4)
»چهرهى احمدى«(32)
مژده بديد به دلها كه شام غم سر اومد
آى جوونا به صف شيد على اكبر اومد
تپش تپش دلم به نام توست
مرغ دلم اسير دام توست
يابن الحسن (3)
چه دستاى قشنگى، چه چشماى سياهى
دل حسين برده به گوشه ى نگاهى
تپش تپش دلم به نام توست
مرغ دلم اسير دام توست
يابن الحسن (3)
چهره ى ماه احمد بازوهاى يداللَّه
از بس رشيده اين طفل عموش مىگه ماشااللَّه
تپش تپش دلم به نام توست
مرغ دلم اسير دام توست
يابن الحسن (3)
- شنبه
- 25
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 15:3
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه