سرودن از لب تو با انارها
و راوی شکفتنت بهارها
به پاک بودن تو غبطه میخورند
زلالی تمام چشمه سارها
برای کشتن آمدی و گیسویت
تنیده حلقه،حلقه،حلقه دارها
یکی دوتا که نیست زلف مشکیت
نشسته روی دوشت آبشارها
برای من که نه،همیشه گفته ام
خوشا به حال باتو هم جوارها
خوشا به حال عاشق و نداریش
خوشا به حال هر که دوست داریش
کسی به جز تو نانمان نمیدهد
زمین نمیدهد،زمان نمیدهد
بدون مهربانی تو هیچ کس
پر مرا به آسمان نمیدهد
هنوز هیچ سائلی ندیده ام
که خانه تورا نشان نمیدهد
دلی که با محبت شما تپید
به هرکسی رسید جان نمیدهد
درخشش تورا هر آنکسی که دید
به آفتاب کهکشان نمیدهد
کدام رشته کوه مدعی شده
علی،علی مرا تکان نمیدهد
تو از تبار بهترین قبیله ای
تو دومین علی این قبیله ای
نگاه اهل خانه بر دهان توست
که بهترین کلام ها ازآن توست
چه خوب حرف های خوب میزنی
شنیدنی ترین بیان،بیان توست
تو آمدی و بعد از این حسین هم
در انتظار چرخش زبان توست
قرار شد هرآنچه خواهی آن شود
و آن او همان شود که آن توست
به نوکری مرا هم انتخاب کن
نه حرف من که حرف نوکران توست
برای تو قبول کن که سخت نیست
و هرچه خواهش است در توان توست
لبت همین که میل تاک میکند
ستون خانه سینه چاک میکند
مگر نه پادشاه و شاهزادهای
چه زندگی پاک و صاف و سادهای
نباید از گدا به راحتی گذشت
خودت به ما همیشه یاد دادهای
محصل سه تا امام بودهای
پیمبری ترین امامزادهای
سوار مرکبی و خیره ات شده است
نگاه در شگفت هر پیادهای
پدر دلش به زیر گام های توست
برو هنوز هم که ایستادهای
برو که با شهامت و جوانی ات
نشان دهی چقدر با ارادهای
برو بجنگ مثل شیر مثل مرد
برو بهانه ای بجوی و بازگرد
- یکشنبه
- 26
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 7:23
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه