مثل باران بی ريا و سادهای
چون دعا، مهمان هر سجادهای
باز هم می آيی از يک راه دور
شهر را پر می کنی از عطر و نور
سبز می رويی ميان قلبها
عطر گلها را تو می بخشی به ما
چشم خواب آلوده را تر می کنی
غصهها را زود پرپر می کنی
می شوی هم صحبت پروانهها
می نشانی عشق را در خانهها
با تهی دستان محبت می کنی
شادمانی را تو قسمت می کنی
پيشوازت ماه می آيد ز اوج
نور می ريزد به پايت موج موج
انتظارت همدم ديرين ماست
حرفهايت صحبت شيرين ماست
زودتر ای کاش بازآيی ز راه
گل کنی چون ماه در باغ نگاه
رابعه راد
- دوشنبه
- 27
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 14:18
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه