در غروب روشن آدینهام
گرم نجوای نسیم سینهام
بغضِ شوقی مانده در راه گلو
دورِ چشمم حلقههای آبرو
نور رویم شد به رنگِ آفتاب
بر مشامم میرسد بوی گلاب
این چه مجنونیست بر من میرسد
گوئیا میلاد جانان میرسد
دل پریشان بودم و خندان شدم
چونکه در کوی صنم مهمان شدم
چشم خیره، دامنِ ابرو گرفت
لب شکفت و ذکر و الا هو گرفت
ای خدا بر سینهام نور آمده
عشق با دنیایی از شور آمده
این که باشد این چنین قامت بلند
روی او خورشید، گیسویش کمند
ذکر نامش شوق بی حد میدهد
عطرِ او بوی محمّد میدهد
زلف او با باد غوغا میکند
خندههایش صد گره وا میکند
برق دندانهای او درّ ِ صدف
بهرِ دیدارش خلایق صف به صف
دامنش زینت به مهر و مشتری
مستِ چشمم آدم و جن و پری
چشم او از شاه ِ چشمان سرتر است
رنگِ چشمش رنگِ چشمِ حیدر است
گل رخِ او جان به صحرا میدهد
سینهی او بوی زهرا میدهد
عرصهی پیشانیش شمس و لقاست
یوسف است و یوسف او مجتباست
از وجودش بزم سینه منجلی ست
بی گمان روحِ حسینِ بن علیست
ابرویش چون ماه در اوج شب است
زلف گیسویش نقابِ زینب است
او امیر عشق و احساس است و بس
قد و بازویش چو عباس است و بس
محفل سینه سرای دلبری ست
میوهی قلبِ امامِ عسگری ست
یوسف زیبای احمد آمده
ای خدا بوی محمّد آمده
در غروب روشن آدینهام
گرم نجوای نسیم سینهام
بغضِ شوقی مانده در راه گلو
دورِ چشمم حلقههای آبرو
نور رویم شد به رنگِ آفتاب
بر مشامم میرسد بوی گلاب
این چه مجنونیست بر من میرسد
گوئیا میلاد جانان میرسد
دل پریشان بودم و خندان شدم
چونکه در کوی صنم مهمان شدم
چشم خیره، دامنِ ابرو گرفت
لب شکفت و ذکر و الا هو گرفت
ای خدا بر سینهام نور آمده
عشق با دنیایی از شور آمده
این که باشد این چنین قامت بلند
روی او خورشید، گیسویش کمند
ذکر نامش شوق بی حد میدهد
عطرِ او بوی محمّد میدهد
زلف او با باد غوغا میکند
خندههایش صد گره وا میکند
برق دندانهای او درّ ِ صدف
بهرِ دیدارش خلایق صف به صف
دامنش زینت به مهر و مشتری
مستِ چشمم آدم و جن و پری
چشم او از شاه ِ چشمان سرتر است
رنگِ چشمش رنگِ چشمِ حیدر است
گل رخِ او جان به صحرا میدهد
سینهی او بوی زهرا میدهد
عرصهی پیشانیش شمس و لقاست
یوسف است و یوسف او مجتباست
از وجودش بزم سینه منجلی ست
بی گمان روحِ حسینِ بن علیست
ابرویش چون ماه در اوج شب است
زلف گیسویش نقابِ زینب است
او امیر عشق و احساس است و بس
قد و بازویش چو عباس است و بس
محفل سینه سرای دلبری ست
میوهی قلبِ امامِ عسگری ست
یوسف زیبای احمد آمده
ای خدا بوی محمّد آمده
- دوشنبه
- 27
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 15:33
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه