هر شب برای دیدن تو پشت پنجره
با شبنم سرشک غمم روی برگِ چشم
با نغمههای مرغ وجودم میانِ دل
با شالِ سبزِ عاشقیت روی دوش عمر
بهرِ قدومت ای گلِ زهرا راه میکشم
* * *
در هر شب غریبی و غربت به یاد تو
با آرزوی دیدن هنگامهی ظهور
با شوق فصل نوکریت شاه آخرین
با حسرتی که لحظهای آیی به خواب من
در آسمان تار دلم ماه میکشم
* * *
ترسم ز وقتِ تلخِ نبودن کنارِ تو
وقتی که جان دهم ولی جانا نبینمت
وقتی که آیی از سفر و من به زیر خاک
در گوشهای نشستهام و در خیال تو
من از فراق روی شما آه میکشم
- دوشنبه
- 27
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 15:37
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه