معنی روان عشق،آبروی جويبار
با تو تازه می شود، لحن گويش بهار
از تو هر کجای باغ، می توان نشان گرفت
پشت يک درخت بيد، زير سايۀ چنار
از شکوه پَر زدن، از رها شدن بگو
ما قفس نشستهايم، ای تو آسمان تبار
نقطه شروع عشق، راز خلقت تو بود
دور می زند فلک، تا ابد بر اين مدار
معنی دوبارهای، واژه از تو می شود
با تو بوی پنجره، می دهد تن حصار
از عطش کلافهايم، ای دليل تشنگی
بی بهانه مثل ابر، بر کويرمان ببار
افسون امينی
- دوشنبه
- 27
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 16:5
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه