می توان رنگ تو را از گل مهتاب گرفت
سايهات را به بلندای زمين قاب گرفت
تو همان پيک مرادی که دلم می گويد
روشني از رخ زيبای تو مهتاب گرفت
می توان با نظری بر شبح خاطرهات،
وعدۀ عشق تو را از سفر خواب گرفت
در نمازی که در آن عشق تجلی کرده است،
می توان از قد رعنای تو محراب گرفت
ميتوان سدّ دگر ساخت ز ديوارۀ چشم
تلخی حادثه از دامن سيلاب گرفت
کاش میشد که دمی نزد من آيی روزی
تا که اندوه از اين قامت بی تاب گرفت
می توان گفت فراتر ز همه آيينی
با حضور تو توان جنگ ز احزاب گرفت
محرما! توصيه کم گوي که در شط پرآب
می توان پند ز بازيچۀ محراب گرفت.
محمد مهدی سعيدی با تخلص «محرم»
- دوشنبه
- 27
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 16:25
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه