• سه شنبه 15 آبان 03


مدح و ولادت حضرت علی اکبر(ع) -( کیست آن نور که این گونه تماشا دارد )

2245
3

کیست آن نور که این گونه تماشا دارد
رَشَحات رخِ او نُزهَتِ طاها دارد
آیه آیه خبر از شاخه ی طوبی دارد
والضّحای نگهش این همه معنا دارد
باید از عرش برایش نفحاتی برسد
به تماشای رخ او صلواتی برسد
آیه ی روی نبی بود و مکرّر گشته
به صفای حَرَم عشق منوّر گشته
در شجاعت چو علی محشرِ محشر گشته
از رخ فاطمه گل کرد و معطر گشته
من که باشم که از آن خطّ نگارین گویم
از لب لعل تو آن شکّر شیرین گویم
از حرم آمده بیرون و خرامان در خود
به کجا می رود این خرّم و خندان در خود
وقت میدان شدنش این همه تابان در خود
همه را کرده هراسان و پریشان در خود
شور شیرینی احساس تو دیدن دارد
هر چه هم ناز کنی باز خریدن دارد
آمده هم چو علی تیغ مرتّب بزند
وَ بیآشوبد و بر پیکره ی شب بزند
ذوالفقاری شود و تیغ لبالب بزند
مثل خیبر سری از آن همه مرحب بزند
کربلا بوده و تکرار علی در اکبر
همه دیدند شده یکسره حیدر، اکبر
کربلا فرصت تکرار علی بود در او
مثل یک آینه دیدار علی بود در او
زور بازوی شرر بار علی بود در او
پنجه ی حیدر کرّار علی بود در او
مرتضی دیده در آن هیمنه تکرارش را
تا تماشا بکند فاطمه پیکارش را
آوخ آن لحظه که آن مصحف ایمان افتاد
پاره پاره ورق تازه ی قرآن افتاد
آن طرف تر به فغان عمه پریشان افتاد
حضرت فاطمه در عرش هراسان افتاد
آمدند از همه سو راه بگیرند از او
انتقامِ اسدالله بگیرند از او
هر که دارد ز علی کینه بیاید بزند
هر که یکبار زده تیغ مجدّد بزند
با دلِ سنگ خودش آید و ممتد بزند
وَ نگوید که جوان است مشدّد بزند
سال ها قصّه ی تلخی ست که در دل مانده ست
کینه از خیبر و بدر است که بر دل مانده ست
آه ای برگ گل تازه ی قرآن در خون
اربا اربا شده ی سوره ی رحمان در خون
آیه آیه همه ی لولو و مرجان در خون
می کشاند ز غمت عمه سر و جان در خون
لب گشا و زخدا بارقه ی نور بخواه
ساقی آمد به برت باده ی انگور بخواه
×××

شاعر : علی کفشگر

  • چهارشنبه
  • 29
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران