• شنبه 3 آذر 03


... شكستني ست

2666

... شكستني ست

وقتي بلور اشك زلالش شكستني ست
حالا كه قلب پر ز ملالش شكستني ست

مردم دگر نياز به اين كارها كه نيست
آن قامت ز غصه هلالش شكستني ست

 


شمشير و تازيانه براي چه مي بريد
باور كنيد او پر و بالش شكستني ست

اي دستهاي سنگي كوچه نگاه كن
او آينه ست در همه حالش شكستني ست

اين دست نيست شاخة طوباي عصمت است
بگذار بشكند، به خيالش شكستني ست

 

یوسف رحیمی

  • دوشنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 17:52
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران