• دوشنبه 5 آذر 03


شعر میلاد امام زمان(عج) -( بلبل طبعم به وصل روى گل )

1711
2

بلبل طبعم به وصل روى گل
حضرت مهدى ولى اللّه كلّ
همچو بلبل چون خزان آيد به پيش
.سر همى برده به زير بال خويش
چون به وصل گل رسد نالان شود
.در هوا و عشق گل افغان كشد
هان ببينم در دلم رَوح جنان
چونكه آمد ماه شعبان در ميان
هرطرف روىِ دلم آورد روى
مى شنيدى طَيب و رَوح مُشك بوى
كرد روى دل به باغ احمدى
ديد يك گل بردميده سرمدى
بوى مشكينش چنان گشته عيان
اين جهان گشته از او رشك جنان
دلنواز آوازى آمد بر دلم
حلّ از آن شد صد هزاران مشكلم
بلبل عاشق چرا افسرده اى
در فراق گل چرا چون مرده اى
گل چو احمد روى خود را وا نمود
چون محمّد جنةُ المأوى نمود
جوشى آمد بر سرم كز هوش برد
هوش آمدبرسرم چون جوش خورد
آمدم از بى خودى كم كم به خود
بَه چه رَوح و نور ازآن ديدم به خود
گفت اى عاشق دلت خوش باد باد
مژده آمد كين جهان آباد باد
قائم آل محمّد آمده
خاتم اولاد احمد آمده
كرده مهدى عالمى را پُر زنور
گشته دلهاى حبيبان پر زشور
يك نظر بنما به دارُ الْعَسكرى
يك نگه كن بر امام عسكرى
بين چسان پرنور آن بيتُ الشّرف
بين چسان مسرور آن حجّت خلف
اى دل صادق نگه كن سوى گل
بلبل عاشق بپرور روى گل
روى مهدى همچو گل  چون واشدى
هركه ديدى واله وشيدا شدى
بوى طيبش چون به جنّت بر دميد
صد هزاران طيب آن شد بر مزيد
نور او تا عرش رحمان شد بلند
گشت صد چندان كه بودى ارجمند
هر دو لب را همچو غنچه وا نمود
دلربا در ذكر ذوالمنِّ وَدُود
لَعل لبهايش شِكَر ريز آمدى
هر دل از آن لَعْل لبريز آمدى
ريخت مرواريدِ غلطان از لبش
گشت چون توحيدِ رحمان بر لبش
كرد تهليل از خداوند مجيد
در رسالت گشت بر احمد شهيد
يك يك از آباء اطهارش ستود
در وِلا تصديق هريك را نمود
بوالْعَجب تر زآنچه از آيات حق
جلوه گر گرديد از اين مرآت حق
خواند يك يك آنچه بود از انبيا
ز كتاب حق بر آنها از خدا
جمله جمله جزء جزءِ هركدام
با بلاغت با فصاحت در كلام
ختم فرمودى به قرآن مجيد
ديد هركس گفتى از احمد شنيد
اين چه طفل ، از دبستان حق است
انبيا در درس حق ، زآن رونق است
چون در آنها بود مُهر از مِهر او
گشته هريك مخزنى از سرّ هُو
حاصلا در مولد مهدى چسان
نُورٌ فَوقَ النُور ، آيت شد عيان
فرش بينم  عرش رحمان آمده
بس ملائك انجمن در آن شده
روح بينم با ملائك پرزنان
بر سرير آن سليمان جهان
در حضور حجّت پروردگار
عسكرى تبريك گو از كردگار
بينم آن نور خدا را همچو شمع
همچو پروانه ملك بر او است جمع
گاه بينم فرش معراج آمده
سوى آن املاك منهاج آمده
بُوالعجب آنگاه بينم سوى عرش
گشته معراج ولىُّ اللّه فرش
حَبَّذا شاهى كه اندر مولدش
عرش حق گشتى مقام موردش
آمدش ترحيب از رَبُّ العباد
مهديم بر خلق هستى تا معاد
بهر تو دارم عطا بر خوب و زشت
بهر تو دارم جزا اندر بهشت
مژده آرم از اين مولد عيان
تحفه باشد از براى دوستان
حضرت قائم به روى دست باب
چون بخوانداو هرچه بودى ازكتاب
پس طلب كرد از خداوند او فَرَج
از براى اهل حق از هر حَرَج
اين دعا شد باب اعظم بهر ما
زآن فرجها آمده از حق بما
پيش از عهدش ز ظلم دشمنان
بود محنت سخت بهر دوستان
شرح آنها را به تحرير قلم
مى نگنجد مختصر در اين رَقم
هست در مضمون قرآن مجيد
بود مِحنت چون شب تار شديد
سلطنت بهر بنى عباس بود
چون اميّه عهد خود را طى نمود
مسجد و محراب و محفلها تمام
بود تحت قدرتِ قومِ لِئام
ليك بنگر اهل حق راتاكنون
ز اوّل عهدش فرج چون بود چون
سلطنت هم مسجد و محرابها
بازگشته بهر آنها بابها
بين چسان در مأمن حق آمدند
جملگى در مذهب حق طاهرند
پس همه در نعمت دائم شديم
از دعاء حضرت قائم شديم
شكر اين نعمت بود واجب به ما
سعى وكوشش هست لازم در ادا
شكر آن باشد زما در فعل و قال
دوستى پيوسته باشد با كمال
قول احمد دان تو ايمانى نكو ست
فيض مهدى هست كامل بهر دوست
حال رو بر درگَه آن شه كنم
گويم اى از حق پناه و رهبرم
تحفه اى بر درگهت آورده ام
چشمه اى از رحمتت وا كرده ام
آفتابا يك نظر بر ذرّه كن
ذرّه ات بر نور خود پرورده كن
مظهر لطف خداوندى شها
لطف او از تو شده پايان به ما
بهترى از كيميا كن يك نظر
خاك راهت كن جواهر سيم  و زر
رُوح آرى ازخدا بر مرده اى
نى عجب از رَوْح بر افسرده اى
حاصلا مَپْسَند اى شاه كريم
دوستان خود گرفتار لئيم
از گنه افسرده حالم من بسى
دور از فيض وصالم من بسى
از رثايم بهر شاه دين حسين
مصطفى گفت او زمن ، من از حسين
ياد آوردم كه برد او اصغرش
اصغرش درجسمو در روح اكبرش
گوئيا ديگر نبودش حسّ و جان
گرچه بودى بهر جانان روح و جان
نزد لشگر كرد بر دستش بلند
شدبه اين مضمون خوش صوتش بلند
گفت باللّه وَالْخَطْبِ الفَضيع
نَبِّؤنى اَنَا الْمُذْنِبُ ، اَمْ هذَا الرَّضيع
من چه گويم چون از آنها شد جواب
زين جواب آمد همه دلها كباب
ناگها خون از گلويش ريختى
جان شه چون شدبه سويش سوختى
گو توايمانى كه يا ربّ الحسين
اِشْفِ مِنْ مَهْدِيِّنا صَدْرَ الحُسين

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران