تقدیم به روان پاک تمام شهیدان و امام شهیدان
ای قطره های باران، در چشم می گساران
از عاشقان بپرسید، حال و هوای یاران
از کاروان به جا ماند، چند یار به یادگاری
پرسید زیادگاران، داستان سربه داران
مستان همه برفتند، از بند نفس برستند
بال سفر گشودند، آن خیل بیقراران
آدرس باغ گُل را، از باغبان بپرسید
جاوید نام عشاق، ماند به یادگاران
از شهر خون و آتش، بستان و کوچه هایش
پرسید راه و رسم، مردان روزگاران
از لاله های گلگون، از دشت های مجنون
پرسید وصفِ حال، آن خیل نامداران
نام و نشان بگیرید، از خیل بی نشانان
از نام های گمنام، از چشم به راهداران
روزی زحق فراخواند، بهر دفاع زمیهن
آحاد عاشقان را، آن پیرِ در جماران
با بانگ عشق بپا خواست، هر کس وطن رها خواست
از چکمه های ظلم و از بند دیوسانان
امروز به شانه ی ماست، باریست گران برجا
تا در جهاد دیگر با دست خود بسازیم آباد خاک ایران
شاعر: امین بهاری زاده
- پنج شنبه
- 6
- تیر
- 1392
- ساعت
- 15:28
- نوشته شده توسط
- امین بهاری زاده
ارسال دیدگاه