بی هوایش پری نمی ماند
چشم های تری نمی ماند
واژه ی عاشقی وسط باشد
واژه ی بهتری نمی ماند
تا که قم هست و هست معصومه
بی حرم مادری نمی ماند
بانوی ما اگر اشاره کنی
به تن ما سری نمی ماند
با ورود تو و امام رضا
عرصه ی محشری نمی ماند
یا بدون مقام خواهریت
عزت خواهری نمی ماند
ای کریمه! همه فدای توأییم
گریه کن های غصه های توأییم
با غم و غصه آشنا بودی
مثل یک بغض بی صدا بودی
از همان کودکی همان اول
غرق دریای غصه ها بودی
زخم زنجیر و ساق پای پدر
به غم و درد مبتلا بودی
راهی ات کرد بغض دلتنگی
راهی دیدن رضا بودی
تو رسیدی به کشور ما و
مورد احترام ما بودی
همه گل ریختن روی سرت
گر چه از دلبرت جدا بودی
یادت آمد دلی که سوزان شد
خواهری را که سنگ باران شد
شاعر : مسعود اصلاني
- شنبه
- 8
- تیر
- 1392
- ساعت
- 8:27
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
مسعود اصلاني
نیلوفر