دل تنگم دوباره بی بی جان
آمده خدمت حریم شما
بوده و هست این دلم بانو
بر سر سفره کریم شما
**
گاه وقتی که دل پر از درد است
مأمن بی قراریش هستید
پر گناه است این دل غمگین
شاهد گریه زاریش هستید
**
می چکد اشک تا که از چشمم
می سپارم دلم به دست خدا
نزدتان گریه می کند چشمم
چون خجالت زده است پیش شما
**
شده دل،دشت پر زعصیان و..
طالب چند قطره باران است
راستش این دلم کمی تنگ
حرم با صفای سلطان است
**
رفته از یاد این دل زارم
آن سحر های ناتمام حرم
شده ام من هوایی عشق و
گریه در بین ازدحام حرم
**
آمدم تا وساطتم بکنید
نزد سلطان عفو و جود و رضا
آمدم تا که مشهدی بروم
با نگاه کریم و لطف شما
**
التماس کمی دعا دارم
ای فراسوی باور دنیا
با دعای شما شود آیا
بروم مشهد و به کرببلا
**
السلام علیک یا سلطان
از تو من یک نگاه می خواهم
قسمت می دهم به شاه غریب
دیدن قتلگاه می خواهم
**
آخر کار قصد روضه و دل
تنگ آن روز سخت و جان فرسا
یاد آن روز واقعه کرده
یاد آن طعم تلخ عاشورا
شاعر: سجاد صفوی
- شنبه
- 8
- تیر
- 1392
- ساعت
- 8:33
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سجاد صفوی
ارسال دیدگاه