امشب دوباره دست حق اعجاز می کند
قفل زبــان و طبع مرا بـاز می کـنـد
امـشب امین وحی خدا عـاشقانه تا
بــیــت گــلـیـن فــاطـمـه پـرواز می کند
بعد از سلام و عرض ارادت به مصطفی
تـبریک حـق به محضرش ابراز می کند
زهرا چه مادرانه در آغوش می کشد
طفلـی کـه پلک مـی زند و نــاز می کند
مولا چــه عـارفـانـه و بـی تاب روزه را
با بوسه بـر لبان حسن باز می کنـد
ماه تمام نیمه ی ماه خدا دمید
دلبند فاطمه حسن مجتبی رسید
گفتند بی بدیلی و دیدیم برتری
از هرچه گفته اند و شنیدیم بهتری
خلق و جمال و خوی و خصالت محمّدیست
آیینه ی تمام نمای پیمبری
استاد رزم توست علی شاه لافتی
آموزگار قاسم و عباس و اکبری
چه در زمان صلح چه هنگام جنگ و رزم
در هر دو حال باز امامی و رهبری
کوری چشم طایفه ی ابتر و حسود
تو اولین پیاله ی صهبای کوثری
با دیدن تو چشم همه مات می شود
زهرا پس از تو مادر سادات می شود
شاعر : مصطفی رب دوست
- شنبه
- 8
- تیر
- 1392
- ساعت
- 14:38
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
مصطفی رب دوست
ارسال دیدگاه