• سه شنبه 15 آبان 03


شعر حضرت زهرا از مرحوم آغاسی -( علی مولای مظلومان عالم)

26575
137

 علی مولای مظلومان عالم
بگو از نارفیقان چون بنالم

از آن شامی که سر در چاه کردی
مرا از درد خویش آگاه کردی
 
طنین ناله در افلاک افتاد
تمام آسمان بر خاک افتاد
 
پر و بال تو زهرا را شکستند
تو را با ریسمان فتنه بستند

تو را در گوشه عزلت نشاندند
مرا در آتش حسرت کشاندند
 
****************
کدامین شب از آن شب تیره تر بود
که زهرا حایل دیوار و در بود

شبی کاندر هجوم تیغ بیداد
سرت را سینه زهرا سپر بود

زمان بر سینه خود سنگ می کوفت
زمین از داغ زهرا شعله ور بود

عطش نوشان کوفی آتشین اند
که حتی کوثر آنجا بی اثر بود

شراب کوفیان خون حسین است
شراب فاطمه خون جگر بود
 
تو می دیدی ولی لب بسته بودی
که آیین محمد (ص) در خطر بود
 
ندانستم که در چشم حقیقت
کدامین مصلحت مد نظر بود
 
گلویت استخوانی آتشین داشت
که فریادت فقط در چشم تر بود

چرا ابلیس را رسوا نکردی؟
عقاب تیغ تو بی بال و پر بود؟

فدای تیغ عریان تو گردم
کسی آیا ز تو مظلوم تر بود؟

**********
 
مه خورشید طلعت کیست؟ زهرا
چراغ شعله خلعت کیست ؟ زهرا

نمایان شد ز خط آتش و دود
که جرم فاطمه حب علی بود
 
پس از زهرا علی بی همزبان شد
اسیر امتی نامهربان شد

علی تنهاست در یک قوم گمراه
زبانش را که می فهمد به جز چاه
 
پس از او کیسه نان و رطب کو ؟
صدای ناله های نیمه شب کو ؟
 
خدایا کاش آن شب بی سحر بود
که تیغ ابن ملجم شعله ور بود
 
اذان گفتند و ما در خواب بودیم
علی تنها به مسجد رهسپر بود
 
در آن شب تا قمر در عقرب افتاد
  غم عالم به دوش زینب افتاد
 
فدک شد پایمال نانجیبان
علی لرزید و در تاب و تب افتاد

یقین دارم به جرم فتح خیبر
فدک در دست ال مرحب افتاد

********


علی جان کوفیان غیرت ندارند
که فرمان تو را گردن گذارند

علی جان کوفیان خفت پذیرند
که دامان بلندت را نگیرند

علی جان کوفیان با کیاست
جدا کردند دین را از سیاست
 
بنام دین سر دین را شکستند
دو بال مرغ آمین را شکستند
 
به پیشانی اگر چه پینه دارند
ز فرزند تو در دل کینه دارند

چو بنچاق فدک را پاره کردند
عزادار تو را آواره کردند

شغالان شیرها را سر بریدند
کبوتربچگان را پر بریدند
 

****************

مرغ دل یک بام دارد  دو هوا
گه مدینه میرود گه نینوا

این اسیر بند قاف و شین و عین
گاه می گوید حسن گاهی حسین

میپرد گاهی به گلزار بقیع
می نشیند پشت دیوار بقیع

می نهد سر بر سر زانوی دین
اشک ریزان در غم بانوی دین

عرضه میدارد که ای شهر رسول
در کجا مخفی بود قبر بتول

از تمام نخلها پرسیده ام
آری اما پاسخی نشنیده ام

یا امیر المؤمنین روحی فداک
آسمان را دفن کردی زیر خاک ؟

آه را در دل نهان کردی چرا ؟
ماه را در گل نهان کردی چرا ؟

یا علی جان تربت زهرا کجاست ؟
یادگار غربت زهرا کجاست ؟

تا ز نورش دیده را روشن کنم
بر مزارش شعله ها بر تن کنم

آه از آن ساعت که آتش در گرفت
جام را از ساقی کوثر گرفت

یاد پهلویش نمازم را شکست
فرصت راز و نیازم را شکست

آه زهرا تا ابد جاری بود
دست مولا تشنه یاری بود

چون علی شد بی کس و بی همنفس
گفت یا زینب به فریادم برس

زنده یاد محمد رضا آغاسی

  • پنج شنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1390
  • ساعت
  • 6:32
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



علی آقابابایی بنی

نظر علی بنی
بسیار عالیست
خداوند شما را توفیق دهد

چهارشنبه 7 دی 1390ساعت : 19:30

ایران طبیب

تقدیر و تشکر
سلام

خدا بیامرزه مرحوم آقاسی رو خیلی دوستش داستم امیدوارم به حق این شبها که شبهای شهادت معصومانه حضرت فاطمه است خدا روح بزرگ این شاعر را با ائمه ی اطهار محشور کنه و ایشون همواره زیر سایه ی کریمانه ی اهل بیت در آرامش و آسایش ابدی باشند ... مجموعه ی شعر الکترونیکی من با نام حدیث اشتیاق آماده پذیرایی از عاشقان اهل بیت است ... تشریف بیارید

دوشنبه 19 فروردین 1392ساعت : 08:50

ابدام

پاسخ: شعر حضرت زهرا از مرحوم آغاسی
سلام.دستتان درد نکند وایامتان به توفیق
یاد مرحوم آقاسی بخیر روحش شاد

پنج شنبه 22 فروردین 1392ساعت : 11:16

فرهود

پاسخ: شعر حضرت زهرا از مرحوم آغاسی
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق.روحش شاد و یادش گرامی.

جمعه 23 اسفند 1392ساعت : 20:18

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران