ببین برای دیدن ات، همیشه دل کشیده ام!
کنار گُل نشسته ام، بهار هل کشیده ام
تبسم از نگاه تو، و تشنه تر سکوت من
در این هبوط بی زمان، دوباره گِل کشیده ام
دلی که داده بودی ام، شکفته شد به تیغ عشق
و من برای زخم دل، همیشه کِل کشیده ام
کنار جاده گفتگو، و هُرمِ تلخ رفتن ات
مگو نگاه بیشه را، چرا کِسِل کشیده ام!
شکسته چشم آینه، ولی کسی به من نگفت
چرا چنین شکسته ام، دلی خجل کشیده ام!
سحر! چرا نمی رسی، مرا به غم نشانده ای
ببین! برای دیدن ات، همیشه دل کشیده ام!
دوم تیر ماه هزار و سیصد و نود و دو
- چهارشنبه
- 19
- تیر
- 1392
- ساعت
- 6:53
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه