دارد بدون خنجر و بی دار می کشد
آخر مرا به دست خود این یار می کشد
جز ادعای عشق که کاری نکرده ام
شاید مرا به خاطر این کار می کشد!
امسال توبه می کنم اما چه فایده
من را برای شیطنت پار می کشد
من مانده ام که می کشدم در فراق خویش
یا صبر می کند شب دیدار می کشد
باری سزای عشق چه سنگین و پربهاست
دارد مرا گرانی این بار می کشد
فریاد! لال باش که تنها تو نیستی
سلطان عشق سرزده بسیار می کشد
شاعر : امین نورالهی
- چهارشنبه
- 19
- تیر
- 1392
- ساعت
- 7:52
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امین نورالهی
ارسال دیدگاه