• دوشنبه 3 دی 03


غزل امام زمان(عج) -( به آستان تو پر می کشم به دعوت شعر )

1021

 به آستان تو پر می کشم به دعوت شعر
قلم به یاد تو گل می دهد به حضرت شعر
صدای پای کسی می رسد هوا ابریست
تو و حکایت باران من و حکایت شعر
من و حکایت چشمی که می شود مهمان
شبی به چای تغزل شبی یه شربت شعر
شبی به شربت شعر از تو می نویسم و بعد
ستاره می شمرم سالها به حسرت شعر
اگر قلم به جز از تو نوشته باشد هم
امان نمی دهدش لحظه ای شکایت شعر
شکایت از تو ندارم که دیر می آیی
شکایت من ازین مردم است و غربت شعر
کجاست آنکه دلم را به نام می خواند؟
کجاست آنکه به او می رسد اشارت شعر:
زمان آمدن آن بهار نزدیک است
دوازده غزل از تو گذشته ساعت شعر!

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران