ای آخرين جواب دل انگيز هر سوال
در متن قرن های پر از وحشت و ملال
ای باغبان ، كه سخت و صبور ايستاده يی
تا دانه دانه سرخ شود سيب های كال
كی می شود به من برسی ؟ سيب زندگي
كی می شود بچينمت از شاخه ی خيال ؟
سيمرغ آرزوی منی ، آرزوی من
كی می رسم به قاف نگاه ات شكسته بال ؟
جاری ست طعم نام تو روی زبان عشق
مانند حس ناب حضور خودت زلال
نامت ، طنين رويش شيرين يك غزل
شعرم ، مسير سبز عبور تو ای غزال
ای بی گمان سلاله ی ققنوس های سرخ
بيرون بيا از آتش سرد شك و سوال
بگذار تا خيال كنندت تو را ، بعيد
بگذار تا كه فرض كنندت تو را محال
هر قدر هم كه دير بيايی و راه دور
هر قدر هم كه بگذرد اين سال های سال
يك روز ذوالفقار نگاه ات به آسمان
پل می زند به سمت تبسم ، به شور و حال
حتی اگر نباشم و باشی ، چه ديدنی ست
آن لحظه های روشن و نوارنی وصال
تلخ است اگر چه بی تو همه عمر انتظار
ما را اميد تا ابد است و تو را مجال
- سه شنبه
- 25
- تیر
- 1392
- ساعت
- 13:11
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه