نـاز از تـو، نيـاز و تمنّـا ز مـا، بــه روي چشم
منّت كشي ز يوسف بطحـا، به روي چشم
گفتـي گنـه نكن، به خدا سعي مي كنم
قدري دگـر نما تـو مدارا، به روي چشم
امـري اگـر بـُود، به كس ديگري مگو
من مُرده ام مگـر گل زيبا، به روي چشم
قدري تو دور كن ز دلم، حُبّ نفس را
مُردن به عشـق حضرت زهرا، به روي چشم
بگـذار يـك نمـاز، بـه تو اقتدا كنـم
عرفان و پاك بـازي و تقوا، بـه روي چشم
مسكيـن نـواز! دلبر با معرفت، حبيب
آخر چه مي شود بنهي پا به روي چشم؟
- چهارشنبه
- 26
- تیر
- 1392
- ساعت
- 7:53
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه