در سرى نيست كه سوداى سر كوى تو نيست
دل سودازده را جز هوس روى تو نيست
سينه غمزده اى نيست كه بى روى و ريا
هدف تير كمانخانه ابروى تو نيست
جگرى نيست كه از سوز غمت نيست كباب
يا دلى تشنه لعلِ لبِ دلجوى تو نيست
عارفان را ز كمند تو گريزى نبوَد
دام اين سلسله جز حلقه گيسوى تو نيست
نسخه دفتر حُسن تو، كتابى ست مبين
ور بُوَد نكته سربسته، به جز موى تو نيست
ماهِ تابنده بود، بنده آن نورِ جبين
مهر رخشنده به جز غُرّه نيكوى تو نيست
خضر عمرى ست كه سرگشته كوى تو بود
چشمه نوش، به جز قطره اى از جوى تو نيست
نيست شهرى كه ز آشوب تو، غوغايى نيست
محفلى نيست كه شورى ز هياهوى تو نيست
شاعر : آیه الله غروی اصفهانی
- چهارشنبه
- 26
- تیر
- 1392
- ساعت
- 8:45
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
آیه الله غروی اصفهانی
ارسال دیدگاه