عالمى زهجرانت عاشقانه مى سوزد
شهر انتظار ما، خانه خانه مى سوزد
آتشى به پا گشته، زين فراق طولانى
قلب لاله گون ما، اين ميانه مى سوزد
مهر پر فروغ صلح، رخت بسته از عالم
بى تو آرزوهامان، دانه دانه مى سوزد
اى منادى رحمت بانگ آمدن سر ده
گل ستان عدل و داد، بى نشانه مى سوزد
از شراره ظلمت، طفل عشق ما نالان
نغمه هاى حق خواهى، اين زمانه مى سوزد
رونقى فزون دارد، كاخ بت پرستى ها
كعبه وحرم اينك، مخفيانه مى سوزد
ملك دين حق تاراج گشته از تباهى ها
سرو قامت ياران، بى بهانه مى سوزد
گشته همچو افسانه، خال دلرباى تو
چشم خونفشان ما، زين فسانه مى سوزد
ناله، ناله هجران، خلق جملگى حيران
آفتاب شوق ما، غمگنانه مى سوزد
تشنه وصال تو، عاشق جمال تو
پير اشتياق ما، عارفانه مى سوزد
كن ترحمى برما دلبرا نظر فرما
كهكشان شعر ما، بى كرانه مى سوزد
سوز پارسا را بين، درد جانگزا را بين
مرغك نشاط او، بى ترانه مى سوزد
- چهارشنبه
- 26
- تیر
- 1392
- ساعت
- 8:47
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه