اسلام جز به مهر تو جانی به تن نداشت
عصمت به غیر نام خدیجه سخن نداشت
آن سال های سخت اگر با نبی نبود
گوییی سپاه دین علی بت شکن نداشت
جز دامن بهشتی آن مادر شریف
گیتی توان مادر کوثر شدن نداشت
غار حراست چله نشین طعام او
جز او رسول مَحرم سر و علن نداشت
سرمایه دار اول شهر حجاز بود
اما زمان رحلتش حتی کفن نداشت
زخم زبان شهر به جانش خرید و باز
باکی زجان فشانیش آن شیر زن نداشت
چشم رسول در غم او بارها گریست
گویا به غیر لاله گلی این چمن نداشت
- پنج شنبه
- 27
- تیر
- 1392
- ساعت
- 6:2
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه