خواهی که در پناه کرامات سرمدی
ایمن شوی زفتنه و ایمن زهر بدي
لبریز کن زعطر گلِ نور سینه را
با ذکر سبز یک صلوات محمدی
***
در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی
من ظهور لحظه ها را می شمارم تا بیایی
خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری
در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی .
***
غیر از تو مرا دلبر و دلدار نباشد
دل نیست هر آندل که ترا یار نباشد
شادم که غم هجر توگردیده نصیبم
بهتر ز غم هجر تو غمخوار نباشد
- پنج شنبه
- 27
- تیر
- 1392
- ساعت
- 12:44
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه