• پنج شنبه 6 اردیبهشت 03

استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر ولادت امام حسن مجتبی(ع) -( آتش از مهر تو می گردد گلستان یا حسن )

3500
5

آتش از مهر تو می گردد گلستان یا حسن
خار را فیض تو سازد لاله باران یا حسن
گر نسیمی از سر کویت وزد سوی جحیم
ناز در محشر کند بر باغ رضوان یا حسن
نی عجب کز شعله خیزد لاله در دامان حشر
گر برد نام تو را در نار، شیطان یا حسن
نیست هرگز دفتر اوصاف تو پایان پذیر
گرچه آید عمر این عالم به پایان یا حسن
از دو قرص نان بود کمتر به چشمش مهر و ماه
هر که گردد بر سر خوان تو مهمان یا حسن
هر که بی مهر تو دعویّ مسلمانی کند
کافرم خوانم اگر او را مسلمان یا حسن
گر کند روزی هزاران ختم قرآن دشمنت
نیست غیر از دشمن قرآن به قرآن یا حسن
تو کریم اهل بیتی ای کریم اهل بیت
عالمت یکسر گدا بر باب احسان یا حسن
دشمنت کز دشمنی در پیش رو دشمنام داد
شد خجل از جودت ای دریای غفران یا حسن
طاعت کونین اگر آرند روز حشر خلق
نیست با یک ذرّه از مهر تو میزان یا حسن
دشمنت در آتش قهر خدا سوزد چنان
کز عذابش می شود دوزخ گریزان یا حسن
تربتت بی سقف از آن باشد که در هر بامداد
بوسه بر قبرت زند مهر فروزان یا حسن
مدح تو ای پاکتر از آیه ی تطهیرهم
ناید از دست من آلوده دامان یا حسن
از مزار بی چراغت می‌دمد هر صبح و شام
بر دل اهل تولّی نور ایمان یا حسن
خاک گَرد حائرت یا گَرد راه زائرت
درد بی درمان عالم راست درمان یا حسن
گر شوم بهر گدائی ساکن باب البقیع
می فروشم ناز بر مُلک سلیمان یا حسن
صلح تو کم نیست در تاریخ از جنگ حسین
بلکه شد این جنگ را آن صلح بنیان یا حسن
صلح و جنگ و صبر و فریاد و سکوت و مهر و قهر
تا قیامت از تو می گیرند فرمان یا حسن
اولیا با صلح تو تا صبح محشر سرفراز
انبیا از صبر تو ماتند و حیران یا حسن
مصطفی از کودکی بوسیده لب های تو را
در دهانت رازها می دید پنهان یا حسن
گه به دوش و گه به زانو گه به گردن گه به پشت
گاه در بر می گرفتت خوش تر از جان یا حسن
گفت پیغمبر که هر چشمی بگرید در غمت
نیست در روز جزا آن چشم گریان یا حسن
دوست دارم چون چراغ لاله سوزم در بقیع
آب گردم شمع سان در آن بیابان یا حسن
دوست دارم روی بگذارم به روی تربتت
گرچه مانع می شود خصم تو از آن یا حسن
دوست دارم ماهی دریا شوم تا از غمت
بحر را پیچم به هم مانند طوفان یا حسن
هر کسی از دشمنان آزار بیند لیک تو
دیده ای از دوستان رنج فراوان یا حسن
گرچه عمری با جفای همرهانت ساختی
سوختی هر روز چون شمع شبستان یا حسن
روز و شب خون شد دلت تا همسرت شد قاتلت
ریخت در کامت شرار زهر سوزان یا حسن
جعده جغدی بود و در گلخانه ی زهرا نشست
باغبان را کشت تنها در گلستان یا حسن
آنچه تو از یار دیدی دشمن از دشمن ندید
ای غریبِ خانه، ای مظلوم دوران یا حسن
چون غریبان در وطن جان دادی ای جان جهان
شد وطن در ماتمت شام غریبان یا حسن
با که گویم بر سر دوش عزیزان جای گل
جسم بهتر از گلت شد تیر باران یا حسن
گرچه ممکن نیست با گفتار، شرح غربتت
غربتت از تربتت باشد نمایان یا حسن
گر دهد مهلت عدو «میثم» کند قبر تو را
لاله باران با دو چشم اشک افشان یا حسن

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

  • دوشنبه
  • 31
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 5:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران