در كوچههای نگاهت ای كاش میشد قدم زد
در شرح قرآن چشمت آیه به آیه قلم زد
فریاد نهجالبلاغه با چرخش ذوالفقارت
همدم شد و بر سر كفر، تیغ عدم دم به دم زد
اكسیر عشق تو غوغاست بیشك طلا میشود خاك
حتی خدا روز خلقت از كیمیای تو دم زد
در خواب بودم دمادم، در خواب... یك خواب مبهم
یاد تو چون سرمهی صبح، بیداریام را رقم زد
بال و پرم را شكسته بار گناهانم آقا
ای كاش میشد دوباره بالی به دور حرم زد
- دوشنبه
- 31
- تیر
- 1392
- ساعت
- 16:33
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه